تقلب حرفه ای


موضوعات مرتبط: عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

دو شنبه 30 تير 1393برچسب:ازدواج,عشق,بچگی,عکس,پیر,جوان,تاثیر گذار,, | 15:28 | Morteza |

پسرخاله : اون پوست شکلاتارو بده به من

شهاب حسینی : پوست شکلات میخوای واسه چی؟

پسرخاله : یه پیرزنه هست پاهاش درد میکنه فقیرم هست...

شهاب حسینی : خب؟

پسرخاله : بعضی وقتا میرم بهش کمک میکنم خونشو تمیز میکنم و بعضی کارای دیگه...

شهاب حسینی : آهان.....بعدش؟؟؟؟؟؟

پسرخاله : هیچی همیشه بهم میگه بردار از اون شکلاتا بخور منم چون کُـلَن چند تا دونه شکلات داره نمیخورم و واسه اینکه ناراحت نشه این

پوست شکلاتارو بهش نشون میدم


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، دیالوگ های ماندگار ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 27 تير 1393برچسب:دیالوگ,پسر خاله,شهاب حسینی,کلاه قرمزی,سینما,, | 22:41 | Morteza |


موضوعات مرتبط: عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:حکایت,قشنگ,داغون,آروم,یه نفر,همون,, | 23:48 | Morteza |

یه جوک بلدم ،

.

.

.

.

حالش نیست بنویسم ،

همینجوری بخند

جوکش باهاله ، به من اعتماد کن


موضوعات مرتبط: ، جوک و لطیفه ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:خنده دار,جوک جدید,سرکاری, | 22:49 | Morteza |


موضوعات مرتبط: تصاویر ، کاریکاتور ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 20 تير 1393برچسب:اسرائیل,موشک,آمریکا,ایران,حمله,کاریکاتور,بچه,, | 20:14 | Morteza |


موضوعات مرتبط: ، کلاه قرمزی ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 20 تير 1393برچسب:درد دل,خر,زندگی,فامیل,کلاه قرمزی,نفهم,, | 1:39 | Morteza |


موضوعات مرتبط: ، کلاه قرمزی ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 20 تير 1393برچسب:مجری,کلاه قرمزی,تربیت,صلاح,استفاده,خنده دار,تیکه,, | 1:35 | Morteza |

توصیه های یک پروفسور

 

اگر کسی در حالت سکته قرار گرفت قبل از حمل به بیمارستان ،

با سوزنی تمیز سر 10 انگشت او را زخمی کنید تا دو قطره خون بیاد و از لخته در مغز جلو گیری شود.

 

توصیه های یک پروفسور چینی :

متحیر کننده است.توصیه های بسیار خوبی هستند.

چند دقیقه صرف مطالعه ی آن بکنید هرگز تصور نمیکنید که ممکن است زندگی یک نفر بستگی به شما داشته باشد.

پدر من بر اثر سکته فلج شد و سپس مرد.کاش من چیزی درباره ی این نوع کمک های اولیه میدونستم.

هنگامی که حمله صورت میگیرد مویرگها به تدریج در مغز پاره میشوند.هنگامی که سکته اتفاق می افتد ، آرامش خود را حفظ کنید.

مهم نیست قربانی کجاست.او را حرکت ندهید چون مویرگ هایش پاره خواهد شد.

برای جلوگیری از سقوط قربانی کمکش کنید تا بشیند

 

1-      سوزن یا سنجاق را روی آتش استریل کنید بعد با آن سر هر 10 انگشت مریض را خراش دهید.

2-      این طب سوزنی نیست فقط یک خراش یک میلی متری روی سر انگشتان.

3-      خراش بدهید تا خون خارج شود.

4-      اگر خون خارج نشد،با انگشت خودتان سر انگشت مریض را فشار دهید.

5-      وقتی از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقیقه صبر کنید تا بیمار هوشیاری خود را باز یابد.

6-      اگر دهان قربانی کج شد لاله ی گوش هایش را آنقدر بکشید تا سرخ شوند.

7-      بعد هر لاله گوش را دوبار بخراشیدتا از هر کدام دو قطره خون خارج شود.

بعد از چند دقیقه قربانی باید هوشیاری خود را بدست بیاورد.منتظر بمانید تا بیمار دوباره وضعیت طبیعی خود را بدون هر گونه علامت غیر عادی به دست بیاورد.سپس او را به بیمارستان برسانید.

حرکت سریع آمبولانس  در راه بیمارستان و افتادن در دست اندازها باعث پارگی مویرگ ها میشود.

من درباه ی نجات زندگی با حجامت از یک دکتر سنتی چینی

به نام "ها بو تینگ" که در سون جیوک زندگی میکند آموختم.

به علاوه من در این زمینه تجربه ی عملی دارم.

پس میتوانم بگویم که این روش صد در صد مؤثر است.

در سال 1979 من در کالج "فور گاپ" در تای چونگ  تدریس میکردم.

یک بعد از ظهر مشغول تدریس بودم که ناگهان یک معلم دیگرنفس نفس زنان وارد کلاس شد و گفت «خانم لیو عجله کن بیا ، سوپروایزر ما سکته کرده است.»

من فورا به به طبقه سوم رفتم و دیدم آقای "چن فو تن ین" سوپروایزر ما همه علائم سکته را دارد :

رنگ پریدگی ، اختلال در تکلم و کج شدن دهان.

فوراٌ از یکی از دانشجویان خواستم تا از داروخانه ی بیرون مدرسه یک سرنگ بخرد تا با آن سر انگشتان آقای چن را خراش بدهم.

وقتی از همه ی ده انگشتش قطرات خون (اندازه ی یک نخود) خارج شد ، رنگ به روی آقای چن و روح به چشمانش بازگشت.

ولی دانش هنوز کج مانده بود.پس گوش هایش را کشیدم تا پر از خون شدند.وقتی کاملاٌ سرخ شدند ، لاله گوش راستش را دوبار خراش دادم تا دو قطره خون خارج شود.

وقتی از هر لاله گوشش دو قطره خون جارج شد ، یک معجزه رخ داد.

در عرض 3 تا 5 دهانش به حالت طبیعی خود برگشت  و تکلمش هم روان و واضح شد.او را گذاشتیم تا یک مدت استراحت کند و یک فنجان چای داغ هم دادیم و کمکش کردیم تا از پلّه ها پایین برود.او را به بیمارستان "ویوا" رساندیم.یک شب در بیمارستان بستری شد و روز بعد برای تدریس به مدرسه بازگشت.همه چیز به حالت نرمال در آمد.

به طور معمول قربانیان سکته از پارگی جبران نا پذیر مویرگها در راه بیمارستان رنج میبرند.

در نتیجه اینگونه بیماران هرگز بهبود نمیابند.

بنابراین ، سکته دومین علت مرگ است.

اگر کسی خوش شانس باشد ،

زنده میماند ولی ممکن است تا آخر عمر فلج بماند.

این اتفاق وحشتناکی است که میتواند در زندگی رخ دهد .

اگر همه ما این روش را به خاطر داشته باشیم و به سرعت پروسه ی نجات زندگی را شروع کنیم قربانیان دوباره احیا شده و صد در صد حالت عادی خود را به دست خواهند آورد.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، میدونستید که ... ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 20 تير 1393برچسب:پزشکی,سکته,اقدام,کمک های اولیه,بهبود,درمان,قربانی,احیا,, | 1:8 | Morteza |

لوبیای سحر آمیز

آقو ما یه مدّت وضع مالیمون خراب بود یه گاوی داشتیم گفتیم بریم اینو بفروشیم ...

رفتیم بازار یه پیر مردی دیدیم گفت گاوتو بده من بهت لوبیای سحر آمیز بدم ، آقو گاوو دادیم لوبیا هارو گرفتیم بردیم کاشتیم فرداش درخت در اومد از درخت رفتیم بالا رسیدیم به خونه یه غول یه مرغ تخم طلا ازش کش رفتیم برگشتیم پایین تا پامون رسید به زمین دیدیم اومدن جلبمون کردن !

گفتیم چرا؟

گفتن شما به خاطر کشت غیر اصولی خاک منطقه رو ضعیف کردین 14 تا خانواده بد بخت شدن!

گفتیم کاکو صبر کن الآن یه تخم طلا بهت میدم شمام بیخیال ما شو ...

به ای مرغو گفتیم تخم طلا بذار گفت من در اعتراض به کاهش قیمت طلا در بازار جهانی دیگه تخم طلا نمیذارم!

گفتم حداقل دو تا تخم مرغ معمولی بده تو زندان نیمرو کنیم گفت تخم مرغ معمولی تو کلاس کاری مم نیس!

ها ها ها ها ها ها ها ...

ما رو که داشتن میبردن زندان وسط راه رسیدیم به اون پیرمردو دیدیم مازاراتی زیر پاشه !!!

گفتیم کاکو چی شد پولدار شدی؟!گفت اون گاوو که به من دادی روزی 25 گوساله طلا میزاد ... ها ها ها ها ها ها ها ...

آقو به نظر من آدم همیشه باید قدر چیزایی رو که داره بدونه!


موضوعات مرتبط: ، کلاه قرمزی ، ،
برچسب‌ها:

نفس کشید ، ریه هایش پر شد از عطر بهار نارنج درخت خانه ی همسایه ، آخرین بوسه ر ابرای بید مجنون فرستاد و هوای شرجی و دریا را ، تا قرمزی دیگر تقویم بدرود گفت.

آسمان آبی بود و جاده آرام ، هفته ای شلوغ انتظارش رامیکشید ، کفش های قهوه ای خود را بیشتر با پدال گاز آشتی داد تا زود تر نقطه ی پایان بگذارد برای جاده.

میان راه باران بارید ، خدا در های رحمتش را گشوده بود و زمین از شوق لبخند میزد ، شیشه ی ماشین را پایین داد ، دستش را از پنجره بیرون برد ، انگشتانش کمی باران نوشیدند ، در خیال چتر نارنجیش را بر سر گرفت و میان ردیف درختان بلند قدم میزد.

یک قدم ، دو قدم ، سه قدم ...

صدای مهیبی قلب درختان را لرزاند ، باران با شدّت بیشتری بارید ، نگاه خدا نگرن شد ، چتر نارنجی پر رنگ آخرین رویای نقاشی شده بر صفحه ی ذهن بود.

صدای آژیر آمبولانس و نزدیک ترین بیمارستان ، چشمان بی قرار خدا ، خون ، اضطراب و دردی که دیگر حس نمیشد.

مادر آمد و تمام وجودش گوش شد تا کلام آخر پزشک را بشنود : متأسفم ، مرگ مغزی ... .

چشمان مادر سیاهی رفت ، خدا بغز کرد ، فصل گرم تابستان ، زمستان شد

اشک مادر جوهری آبی خودکار پایین برگه ی اهدا را پخش کرد ، چند ساعت بعد خدا بر گونه ی مسافر تازه از راه رسیده بوسه زد.

.

.

.

نفس کشید ، بدون دستگاه اکسیژن ، عطر بهار نارنج خانه ی همسایه آشنا بود.اولین بوسه بر سبزی گیسوان  بید مجنون نشست.

خدا از شوق لبخند میزد ...


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسب‌ها:

یه عدّه آسیب پذیر اجتماعی هستن

حالا معلوم نیست خودشون این آسیب رو پذیرفتن

یا دیگران مجبورشون کردن.هه هه هه (خنده از روی طعنه)


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، دیالوگ های ماندگار ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:شهر باران,ماه رمضان,آسیب پذیر اجتماعی,مجبور,طعنه,, | 17:1 | Morteza |

مواد لازم:


شکر =300گرم
آب = 3لیوان
آبلیمو =1قاشق غذاخوری
عرق بهار نارنج = نصف پیمانه

 


طرز تهیه:
آب و شکر را با هم مخلوط کرده و روی حرارت گذاشته تا بجوشد و غلیظ شود.
عرق بهارنارنج را به آن اضافه کرده جوشیده تا قوام آید
آبلیمو را اضافه کرده و بعد از چند جوش از روی حرارت بردارید.

 


موضوعات مرتبط: خوش مزه ، نوشیدنی ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:بهار نارنج,شربت,نوشیدنی,عرق,آب,شکر,حرارت,غلیظ,قوام,آبلیمو,جوش,, | 16:52 | Morteza |

مواد لازم :

خرمای نرم شده = 2 قاشق غذا خوری سر پر

تخم مرغ = 5 عدد

آرد = 1 قاشق غذا خوری سر صاف

نمک = نُک قاشق چایی خوری

مقداری روغن جهت سرخ کردن

در صورت تمایل :

گردوی آسیاب شده یا هر مغز دیگری

مقداری دارچین و هل و وانیل

 

طرز تهیه :

خرما ها را از هسته جدا کرده و با کمی آب جوش نرم کنید و بگذارید که آب تبخیر شود.

... کمی بعد که سرد شد تخم مرغ ها را به آن اضافه کنید.

همینطور سایر افزودنی ها را نیز بیفزایید و در ماهی تابه سرخ نمایید.

میتوان به هنگام سرو خاگینه را قالب زد یا به شکل های مختلف در آورد.

 

 

نـــــــــــــــوش جـــــــــــــــان


موضوعات مرتبط: خوش مزه ، خوردنی ، ،
برچسب‌ها:

 این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده، توش می گه:
آمامیو و فلان، یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی می گه
اما به خدا راست میگه، دنیا خیلی نامرده


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:معروف,جیپسی کینگ,آمامیو,کلمه,فهم,خنده دار,طنز,آهنگ,جک,خدا,دنیا,نامرد,, | 2:0 | Morteza |

فهمیده ام که میشود دونفر به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند.


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، میدونستید که ... ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 14 تير 1393برچسب:دید,نگاه,نگرش,دو نفر,چیز,تفاوت,, | 23:20 | Morteza |


موضوعات مرتبط: عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 10 تير 1393برچسب:خوشحال,دوست,خل و چل,خودت,یعنی, | 22:36 | Morteza |


موضوعات مرتبط: عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

یک شنبه 8 تير 1393برچسب:زنده بودن,زندگی,ماهی,تنگ,, | 23:29 | Morteza |

مردی به طور مسخره ای به مرد ضعیف الجسمی گفت تو را از دور دیدم فکر کردم زن هستی

وآن مرد جواب داد منم تو را از دور دیدم فکر کردم مرد هستی.

 

چرچیل وزیر چاق بریتانیا به برناردشو که وزیر لاغری بود گفت هر کس تو را ببیند فکر میکند بریتانیا را فقر غذایی گرفته است.

برنارد شو جواب داد : و هر کس تو را ببیند علت این فقر را میفهمد.

 

ملّا نصرالدّین وارد روستایی شد و یکی از اهالی به او گفت ملّا من تو را از طریق الاقم میشناسم

و ملّا جواب داد : اشکالی ندارد چون الاق ها یکدیگر را خوب میشناسند.

 

مردی به زنی گفت تو چقدر زیبا هستی.

زن گفت : کاش تو هم زیبا بودی تا همین حرف را بهت میگفتم.

مرد گفت اشکالی ندارد ، تو هم مثل من دروغ بگو.

 

زوج جوانی در کنار هم نشسته بودند و دختر شدیدا غمگین بود.

شوهرش بهش گفت : تو دومین دختر زیبایی هستی که در تمام عمرم دیده ام.

و دختر با حالت تعجب پرسید : پس نفر اول کیه؟

شوهر گفت : خودت هستی وقتی تبسّم روی لب داری


موضوعات مرتبط: ، مطالب و داستان های خنده دار ، نوشته ها ، ، ،
برچسب‌ها:

وصال او ز عمر جاودان به                        خداوندا مرا آن ده که آن به

به شمشیرم زد و با کس نگفتم                 که راز دوست از دشمن نهان به

بداغ بندگی مردن در این در                       بداغ او که از ملک جهان به

خدا را از طبیب من بپرسید                      که آخر کی شود این نا توان به

گلی کان پایمال سرو ما گشت                      بود خاکش ز خون ارغوان به

به خلدم دعوت ای زاهد بفرما                   که این سیب زنخ زان بوستان به

دلا دایم گدای کوی او باش                       به حکم آنکه دولت جاودان به

جوانا سر متاب از پند پیران                        که رای پیر از بخت جوان به

شبی میگفت چشم کس ندیده است                 ز مروارید گوشم در جهان به

اگر چه زنده رود آب حیاط است                     ولی شیراز ما از اصفهان به

سخن اندر دهان دوست شکّر                     ولیکن گفته ی حافظ از آن به


موضوعات مرتبط: شعر ، ، ،
برچسب‌ها:

عیشم مدام است از لعل دلخواه                                          کارم بکام است الحمد لله

ای بخت سر کش تنگش ببر کش                                   گه جام زر کش گه لعل دلخواه

ما را به رندی افسانه کردند                                              پیران جاهل شیخان گمراه

از دست زاهد کردیم توبه                                                 وز فعل عابد استغفر الله

جانا چه گوییم شرح فراقت                                       چشمی و صد نم جانی و صد آه

کافر مبینا داین غم که دیده است                                   از قاتلت سر واز عارضت ماه

شوق لبت برداز یاد حافظ

درس شبانه ورد سحر گاه


موضوعات مرتبط: شعر ، ، ،
برچسب‌ها:

آدما کلا دو دستن :

یا تو زندگی میسوزنو بی ارزش میشن ،

یا پخته میشنو به ارزش خودشون اضافه میکنن.

سوختنم که کاری نداره خوب،همه بلدن

اونی خوبه که خوب بپزه


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، ، عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 6 تير 1393برچسب:سیگار,سوختن,پختن,ارزش,بی ارزش,, | 14:51 | Morteza |


موضوعات مرتبط: نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

از یه نفر ازت پرسید چقد دوسم داری؟

بگو اندازه ای که هستی

اگه پرسید تا کی دوسم داری؟

بگو تا وقتی هستی

اگه گفت چقد بهم اطمینان داری؟

بگو همون قد که خودت بهم اطمینان میدی

تا بدونه تا زمانی با ارزشه

که به ارزشهات احترام میذاره


موضوعات مرتبط: ، عکس نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

جمعه 6 تير 1393برچسب:نفر,عشق,بودن,اندازه,پرسش,اطمینان,قد,زمان,ارزش,احترام,عاشقانه,, | 14:11 | Morteza |

هر که باران باشد

روی چشم همه ی پنجره ها جا دارد

تو همان بارانی ... .


موضوعات مرتبط: نوشته ها ، نکته های مفهومی ، ،
برچسب‌ها:

چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:باران,پنجره,تنهایی,امید,, | 21:33 | Morteza |