داروغه!

زنم با پول من هر روز چیزی تازه می گیرد
به جایِ نام بنده، نامِ او آوازه می گیرد

سرِ ماه است و خانومم شده محو تماشایم !
نگو ! موجودی جیب مرا اندازه می گیرد

همیشه می نشینم پای حرف او، ولی او را
دمی که شعر می خوانم، چرا خمیازه می گیرد؟

به روی من به شرط پول بر لب خنده ای دارد
“عجب داروغه ای باجِ سرِ دروازه می گیرد”

خلاصه مصرفش بالاست، امّا او نمی داند،
که دارد قبض های خانه را شیرازه می گیرد
***
نقیضه ای بر غزل استاد فاضل نظری
(چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه میگیرد)
شاعر : حسن و حسین مسیبی


موضوعات مرتبط: شعر ، طنز ، ،
برچسب‌ها:

پنج شنبه 5 شهريور 1394برچسب:شعر طنز,غزل,نقیضه,فاضل نظری,زن,, | 16:59 | Morteza |

در حالم و مثل سابقم البته

از خنده دچار هق هقم البته

دنيا كه فقط دروغ را يادم داد

در شعر هميشه صادقم البته

 

 

با اهل تملق و ريا ضد هستم

در هجو دروغ نيز وارد هستم

بين خودمان بماند اينجانب هم

داراي تمام اين موارد هستم

 

 

تزوير و ريا تو يادِ بهمن دادي

جاي دل ساده ي من آهن دادي

اين آدم پشت كوه را شهر بزرگ!

تو جربزه ي دروغ گفتن دادي

 

«بهمن نشاطي»

 

 


موضوعات مرتبط: شعر ، طنز ، ،
برچسب‌ها:

شنبه 12 مهر 1393برچسب:دروغ, تملق و ريا, شعر, رباعي طنز,, | 18:7 | Morteza |
صفحه قبل 1 صفحه بعد