+ حاج آقا میتونم یه چیزی راحت ازتون بپرسم؟
- هرچی دوست داری بگو
+ شما به عنوان یه روحانی چه دردی از مردم دوا کردید؟ این چه شغلیه آخه؟
- روحانیت شغل و وسیله ی کسب درآمد نیست یه مسئولیت و تکلیف شرعیه
+ بله برای کارایی مثل روضه خونی و شرکت در مجالس عقد و عروسی و برگزاری نماز جماعت و اینا دیگه؟
- نخیر! این کارا رو لازم نیست حتما روحانی انجام بده. حتی امام جماعت هم میتونه روحانی نباشه. هرکس عادل باشه میتونه امام جماعت بشه. برگزاری مراسم عقد و عروسی هم هر کسی میتونه انجام بده
+ خدا رو شکر خودتون همه چیزو بلدین
- آقا مجید شما قبول دارید دینی که خداوند فرستاده میتونه بشر رو سعادتمند کنه؟
+ بله دین خدا تو کتاب خدا هست. سوال منم همین بود که روحانیت این وسط چی کاره است؟
- جی پی اس میدونی چیه؟
+ بفرمایید
- روحانیت مثل جی پی اس می مونه. یعنی چی؟ یعنی اگر مسیر رو بلد نباشیم راه رو بهمون نشون میده. اگر بلد باشیم مراقبه که اشتباه نریم
+ این حرفا خیلی کلیه حاج آقا. روحانیا همیشه میگن وقتی به مشکل برخوردی توکل کن. خوب من خودم اینا رو از برم اگه کسی هم بهم نمی گفت میدونستم باید توکل کنم. یعنی منظورم اینه که من میفهمم باید از مادرم نگهداری کنم، دروغ نباید بگم، کار درست باید انجام بدم، من همه ی اینا رو خودم میفهمم. خیلی ببخشید اگه روحانیا نبودنم من متوجه می شدم.
- آقا مجید شما قبول داری که خدا انسان رو آفریده؟ حالا یه سوال میپرسم میخوام صادقانه جوابمو بدی.
+ تا الانم حاج آقا صادقانه جواب دادم
- شما گناه می کنی کیف نمی کنی؟
+ شما چی راجع به من فکر کردید حاج آقا؟
- ببین آقا مجید صادقانه
+ خوب راستش من خیلی به این موضوع فکر کردم. لامصب گناه خیلی کیف میده آخه
- پس خدا برای چی یه سری چیزا رو آفریده به بندش میگه انجامش نده؟ اونم کارایی که آدم از انجامشون لذت میبره؟ خدا میخواد بنده شو بازی بده؟ میخواد اذیتش کنه؟
+ من نمی دونم این چیزاییه که شما باید بگید!
- تموم شد و رفت آقا مجید. من دیگه حرفی ندارم جواب سوالمو گرفتم
+ حاج آقا خیلی خوب همه چیزو پیچوندین به هم رسیدین به اونجا که میخواستین
- آقا مجید گل! اصول رو که همه میدونن. شبهات رو یکی باید جواب بده. خدا رو شکر این روزا هم که هرجا سرک می کشی یکی داره شبهه میندازه تو دین...
موضوعات مرتبط: نوشته ها ، دیالوگ های ماندگار ، ،
برچسبها:
عیشم مدام است از لعل دلخواه کارم بکام است الحمد لله
ای بخت سر کش تنگش ببر کش گه جام زر کش گه لعل دلخواه
ما را به رندی افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد کردیم توبه وز فعل عابد استغفر الله
جانا چه گوییم شرح فراقت چشمی و صد نم جانی و صد آه
کافر مبینا داین غم که دیده است از قاتلت سر واز عارضت ماه
شوق لبت برداز یاد حافظ
درس شبانه ورد سحر گاه
موضوعات مرتبط: شعر ، ، ،
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.