زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت : چرا از غنیمت های جنگی چیزی برای خود بر نمیداری و همه را به سربازانت می بخشی ؟
کوروش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی ما چقدر بود؟
کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کوروش یکی از سربازان را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کوروش فرستادند.
وقتی که مال های گرد آوری شده را جمع آوری کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کوروش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست ... .
اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم ...
موضوعات مرتبط: نوشته ها ، داستان های کوتاه ، ،
برچسبها:
از بچگی به ما گفتن،بد نکن،گناه نکن،دروغ نگو و ...
اما اگه این کارم کردی بازم تو دلت یاد خدا باشه،خودش همه چیرو ردیف میکنه ...
خدایا ما گناه کردیمو تو بازم بخشیدی ...
خدایا مشکل داشتیم ولی هر جور بوده کمک کردی ...
میدونی که بازم گناه میکنیم اما نکرده بخشیدی ...
خدایا تو خیلی بزرگی،ولی نمیدونم با این حال چجور بازم با این همه بخشش تو باز جهنم پر از آدمه بداست؟؟؟
خدایا خیییلی دوست دارم،واسه همه چیییییییییییی
خدایا به این شب عزیز،شب بیست و سوم ماه رمضون،دعا میکنم
واسه همه اونایی که پروندشون سیاهه
حتی خودمو که از همشون بد ترم
به همین شب عزیز توبه هامونو بپزیر
قول میدم این توبمم مثل دفه های قبل نشکنم
اگرم شیکوندم بازم میام پیش خودت واسه بخشش
ما که همه جوره وصلتیم،پس حتی یه لحظه هم به حال خودمون نزارمون
ما که از بنده های بیمعرفتت چیزی نخواستسم.بازم به مرام خودت.
چیزی ندارم آخر حرفم بگم چون از خودت بزرگ تر هیشکی نیست که بتونه حافظت باشه
با این حال خداحافظ ما باش ...
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.